به گزارش پایگاه خبری تحلیلی رادار اقتصاد به نقل از اقتصادنیوز صدها کلاشینکف بهصورت مرتب کنار هم چیده شدهاند و سگی کنار نارنجکاندازها زوزه میکشد. تانکها، که بعضیشان آسیب دیدهاند، در افق کوهستانی تیره قرار دارند. سرگردی با لبخند گفت «کاپهای قهرمانیمان.»دورِ پیروزی آذربایجان بود.
تردید در پایان جنگ؛ برنامه بزرگتری در راه است؟
به نوشته پولینا ایوانوو، در فایننشال تایمز، ماه گذشته، این کشور قفقازی سرشار از نفت ضربهای کاری به دشمن قدیمیاش، دولت خودخوانده ارمنی مستقر در منطقۀ قره باغ، وارد کرد، سلاحهایشان را توقیف کرد و باعث مهاجرت تقریباً تمام ساکنان آن منطقه شد.
آذربایجان طی فقط 24 ساعت کنترل منطقه را به دست گرفت که پیروزی خیرهکننده و میراثی برای رئیسجمهورش، الهام علیاف، به حساب میرود. اما به جای اینکه لحن باکو نویدبخش عصر صلح باشد، باعث نگرانی همسایهاش، ارمنستان، شده؛ نگرانی از اینکه شاید آذربایجان برنامههای بزرگتری در سر دارد و جنگ تمام نشده است.
یک دیپلمات غربی گفت «بارها و بارها به آذربایجان گفتهایم: شما پیروزید و میتوانید بزرگوار باشید.» اما به گفتۀ ناظران، به دنبال پیروزی نظامی باکو هیچ «ادبیات آتشبس»ی مطرح نشده است و هیچ قدم معناداری برای آشتی دادن این دو جامعه که با دههها جنگ از هم جدا شدهاند برداشته نشده است.
بازگشت عدالت؟
اکوایران در ادامه ترجمه این گزارش آورده است: هفتۀ گذشته، فیلمی از رهبر آذربایجان پخش شد که در آن در خیابانهای خالی خانکندی، مرکز منطقه قرهباغ، قدم میزد و پرچم دولت خودمختار را زیر پا میگذاشت. سخنرانی پیروزیاش بر گذشته تمرکز داشت و مسخره کنان گفت حالا رهبران قرهباغ در زندانهای باکو هستند.
علیاف گفت «ما به سرزمینهایمان برگشتهایم، تمامیت ارضیمان را پس گرفتهایم ... شرفمان را پس گرفتهایم.»
آذربایجان، در حملۀ رعدآسایش، کنترل کامل سرزمینهایی را گرفته است که در مرزهای به رسمیت شناخته شدۀ بین المللیاش قرار دارد اما پس از پیروزی ارمنیها در جنگ جداییطلبانۀ دهۀ 1990 عملاً مستقل بوده است.
حالا، بر روستاها و درههای کوهستانی قرهباغ سکوت حاکم است و بیش از صدهزار ارمنی آنجا را ترک کردهاند. در خانۀ یک کشاورز، غذای نیمه پخته روی میز آشپزخانه است که با عجله رها شده است. بازی پاسوری تمام نشده روی میز باقی مانده است.
آذربایجانیها احساس میکنند عدالت برگشته است
سرگرد انور کاظمف، در پناهگاهی روی تپهای که سربازانش دو هفته پیش گرفته بودند، گفت «سی سال منتظر این لحظه بودیم.» پیامکی را نشانم داد که دولتش، طی حمله، برای خطوط تلفن همراه محلی فرستاده و از ارمنیها خواسته آنجا بمانند.
اما اندک افرادی به آن پیام اعتماد کردند. کاظمف گفت حالا فقط ارمنیهای انگشت شماری در آنجا باقی ماندهاند. او از شهر دیدار کرده بود، جایی که ارمنیها به آن استپاناکرت و آذربایجانیها خانکندی میگویند؛ فایننشال تایمز که فقط توانست طی سفری با هماهنگی دولت آذربایجان به قرهباغ برود، اجازه نیافت به آن شهر برود. پناهندگان از طریق جادهای یک طرفه از قره باغ خارج شدند. یک هفته بعد، آنجا پر از کالسکه، اتوموبیلهای خراب و حتی وان حمام بود -در حالی که تکههای سوختۀ زمین نشان میداد مردم برای گرم ماندن در کجاها آتش روشن کرده بودند.
قربانی بعدی؟
جادۀ درون گذرگاه لاچین به جنوب ارمنستان میرسد. آنجا نواری باریک است که از دو طرف در محاصرۀ آذربایجان قرار دارد و ساکنان میترسند که شاید قربانیان بعدی باشند و از حوادث سالهای اخیر میگویند که طی آنها باکو با استفاده از زور وارد سرزمینهای ارمنستان شده است.
مسئولان آذربایجانی چنین برنامهای را قویاً انکار میکنند. حکمت حاجیف، از مشاوران ارشد دولت، گفت «ما هیچ هدف نظامی در سرزمین ارمنستان نداریم.» او گفت با بازگشت قره باغ «آذربایجان کامل است. کامل و جامع.»
اما چنین وعدههایی دربارۀ احترام به تمامیت ارضی ارمنستان پیش از این هم داده شده و هر بار زیر پا گذاشته شدهاند -تازهترین موردش هم تصمیم دقیقۀ نود علیف برای شرکت نکردن در مذاکرات صلح به میانجیگری اتحادیۀ اروپاست.
یک دیپلمات غربی گفت «دوست داریم حرفهایشان را قبول کنیم اما "اما"یی وجود دارد. او گفت اگر هیچ هدف نظامی دیگری وجود ندارد، پس چرا برای کنار هم نشاندن رهبران با چنین مشکلاتی مواجهایم؟ ... اگر میگویید دنبال صلحید، لطفاً این خطچین را امضا کنید.»
دو دیپلمات گفتند در همان ابتدای جنگ یک روزه تضمین گرفتهاند هیچ عملیات نظامی در قره باغ انجام نخواهد شد. یکیشان گفت «ناراحت شدیم و احساس خیانت کردیم.» دیپلمات دوم گفت وقتی بحث درگیریهای بیشتر مطرح باشد، «نگرش محتاطانه نه اعتماد، بلکه راستیآزمایی است.»
بازگشت به میز مذاکره؟
به گفتۀ تحلیلگران، علیف حتی اگر به اروپاییها بیمحلی کرده باشد، بالاخره به میز مذاکره برمیگردد، از جمله با میانجیگری روسیه. در حالی که روابط سنتی ارمنستان که با روسیه گرم بودهاند حالا سرد شدهاند، باکو به دنبال رویکردی متعادل است و میخواهد هم روسیه را داشته باشد و هم غرب را.
همچنان نیروهای حافظ صلح روسیه برای جلوگیری از جنگ در قره باغ مستقرند اما آیندهشان در منطقه چندان روشن نیست. بعضی از دیدهبانهایشان تخریب شدهاند اما باقی سر پا هستند و رویشان علامت «Z» به چشم میخورد، نشانهای که روی تانکهای روسیه در اوکراین دیده میشود. از همین رو، به نظر میرسد سربازان مشغول جمع کردن وسایلشان هستند، بیلبوردهای تبلیغ حضورشان، با شعار «هر کجا باشیم، صلح برقرار است!»، را پایین میآورند.
در باکو، جشنها بسیار متفاوت از شوری است که پس از پیروزی سال 2020 و بازگرداندن بخشی از منطقۀ قره باغ کشور را فرا گرفت. بعضی تحلیلگران میگویند که این مسئله از سر احترام به پناهندگانی بود که مسئولان اصرار دارند از بازگشتشان استقبال میکنند.
چشمانداز آشتی در دوردست
اما چشمانداز نزدیکی از آشتی وجود ندارد. طی جنگ دهۀ 1990، بیش از هفتصد هزار آذربایجانی مجبور به فرار از قره باغ شدند. افراد بسیاری دوستان و اعضای خانوادهشان را در آن جنگ از دست دادند.
در قبرستانی در باکو، عیسی شاپوزووا، دانشجویی 19 ساله، همراه با امامی کنار قبر دوستش دعا میخواند که برای حملۀ برقآسا اعزام شده بود. شاپوزووا گفت «فقط یک آرزو داشت. هر روزی که دربارۀ مرگ دیگران میشنید، دوست داشت برود و بجنگد.»
دانشجوی جوان میگوید «دوستم در ارتش مرد. ما از ارمنیها متنفریم.»
ناظران میگویند یک «ادبیات آتشبس» باید در نظام آموزشی آغاز شود. توماس دِ وال، از اعضای ارشد کارنگی یوروپ، گفت «چیزهای خیلی تندی در مدرسه آموزش داده میشود. از پنج سالگی به آدم یاد میدهند که ارمنیها خرابکار، تروریست و اشغالگرند.»
در مدرسهای در اطراف باکو که در مجتمع مسکونی افراد بیخانمان شدۀ دهۀ 1990 قرار دارد، سالن انتظار را پر از تصاویر سربازان در اندازۀ واقعی کردهاند. جو حاکم بر نقاشیهای کودکان تانک و نارجک و شعار «قره باغ، آذربایجان است» بود.
گونای، زن 46 سالهای که دو فرزند دارد، گفت با شنیدن خبر پیروزی از خوشحالی در راهرو دویده است. «باورتان نمیشود چقدر جیغ کشیدم که سرزمینهایمان را پس گرفتهایم.»
پس از قتل عامهای دهۀ 1990 در روستایشان همراه با خانوادهاش از آنجا گریخته بود. او گفت چهار دهه است که نمیتواند به خانهاش و سر مزار مادرش برود. «نمیتوانم ببخشمشان، میخواستم بکشمشان. حالا میگویند باید با هم زندگی کنیم. نمیخواهم کنار آنها آب و نان بخرم.»
آذربایجانیهای بیخانمان شده، به جای اینکه در کل کشور پراکنده و ادغام شوند، در آپارتمانهای بهخصوصی اسکان داده شدهاند. بعضیشان مدرن به نظر میرسیدند اما گونای میگوید شرایط بد بود: در هر طبقه بیش از بیست خانواده سکونت دارد و در اتاقهایی در امتداد راهرویی بلند با یک سرویس بهداشتی زندگی میکنند. اندک افرادی هم ساکن کلبههایی روی پشت بام زندگی هستند و کودکان و مرغها بین دیشهای ماهواره میدوند.
بازگشت بزرگ
پروژۀ بزرگ و میهنپرستانۀ علیاف «بازگشت بزرگ» است. مینیبوسها هر روز صبح از اطراف باکو حرکت میکنند و خانوادههای بیخانمان شده را به سرزمینهایی میبرند که حالا آذربایجان آنها را از آن خود کرده است. گونای هم انتظار دارد که به زودی منتقل شود. تمام همسایگانش هم همین را گفتند.
در شهر فضولی، در جنوب قره باغ، تعداد معدودی از بلوکهای آپارتمانی و سوپرمارکتهای جدید از آنهایی که بازمیگردند استقبال میکنند. اکثر خانوادههایی که از باکو خارج میشوند، از ترک باکو خوشحال بودند، اگرچه تعداد اندکیشان از مینها و منطقۀ جنگ زدۀ مقصدشان خبر داشتند. دختر نوجوانی که به سمت فضولی میرفت گفت احساس میکند مجبور شده برود و گفت «دلم برای دوستانم تنگ میشود.»
دهههاست که علیاف آذربایجان را حول ترومای شکست در جنگ دهۀ 1990 متحد کرده و مشروعیت شخصیاش را حول نبرد بازپسگیری قره باغ ساخته است. پیروزی نظامیاش محبوبیتش را شدیداً افزایش داده است و باعث شده آذربایجانیهای اندکی نگران سرکوب فعالین باشند، در تازهترین مورد شش نفر از فعالین حامی صلح به زندان محکوم شدند.
ارمنیها با نگرانی فعالیتهای علیف را نگاه میکنند چرا که قبلتر از جنوب ارمنستان به عنوان «آذربایجان غربی» یاد کرده و گروهی را مسئول رسیدگی به حقوق آذربایجانیهایی کرده که تبارشان به آن منطقه برمیگردد.
حاجییوف، دستیار علی اف، میگوید از حرفهای او «سوء برداشت» شده است و منظورش صرفاً حق آذربایجانیها برای سفر به سرزمین آباء و اجدادیشان بوده است.
اما نگرانیهایی جدی دربارۀ حملۀ احتمالی به جنوب ارمنستان وجود دارد، به ویژه به این دلیل که باکو پیشتر خواهان ایجاد «دالان زنگزور» برای اتصال منطقۀ برون بومش در آن سوی ارمنستان شده بود.
به گفتۀ تحلیلگران داخلی، آذربایجان بعد از پس گرفتن قره باغ از این خواسته عقب نشسته است. روسیف حسینف، رئیس اندیشکدۀ مرکز توپچوباشفِ مستقر در باکو، گفت «آذربایجان دارد از موضع حداکثریاش عقبنشینی میکند. علائمی مبنی بر نخواستن دالان نشان میدهد.»
ساویا اصلانوف 85 ساله متولد جنوب ارمنستان است و میگوید مشتاق دیدن زادگاهاش است اما جنگ دیگری نمیخواهد. اصلانف گفت «من میتوانم با ارمنیها زندگی کنم. اما کسانی که بستگانشان را از دست دادهاند، آنان چطور میتوانند در صلح با ارمنیها زندگی کنند؟»
نظر شما